حسابرسی اصحاب یمین (قرآن)اصحاب یمین در حالى كه نامه عمل را با دست راست دریافت كردهاند، به آسانى حسابرسى مىشوند. سپس خوشحال و مسرور به سوى اهل خود باز مىگردند. آنها به حسابرسی در قیامت یقین دارند. ۱ - حسابرسى۱.۱ - حسابرسى آسان به اعمال يمينیاناز اصحاب يمين در قیامت بهآسانی حسابرسى میشود: • «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ؛ پس کسى که نامه اعمالش به دست راستش داده شود». • «فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا؛ بهزودى حساب آسانى براى او مىشود». ۱.۱.۱ - مراد از حساب یسیرحساب یسیر آن حسابى است که در آن سهلانگارى شود نه سختگیرى. در اینکه منظور از (حساب یسیر) چیست، بعضى گفتهاند: منظور حساب سهل و آسان است که سختگیرى و دقت در آن نباشد، از سیئات بگذرد و حسنات را پاداش دهد. در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلياللهعليهوآله) مىخوانیم : ثلاث من کن فیه حاسبه الله حسابا یسیرا، و ادخله الجنة برحمته. قالوا: و ما هى یا رسول الله؟! قال: تعطى من حرمک، و تصل من قطعک و تعفو عمن ظلمک: (سه چیز در هر کس باشد، خداوند حساب او را آسان مىکند، و او را به رحمتش در بهشت وارد مىسازد. عرض کردند: آنها چه چیز است اى رسول خدا؟! فرمود: عطا کنى به کسى که تو را محروم کرده، و پیوند برقرار سازى با کسى که از تو بریده، و عفو کنى کسى را که به تو ستم کرده است). این مطلب نیز از روایات استفاده مىشود که دقت و سختگیرى در حساب در قیامت به میزان عقل و دانش انسانها بستگى دارد؛ چنانکه امام باقر (علیهالسلام) مىفرماید: انما یداق الله العباد فى الحساب یوم القیامة على ما آتاهم من العقول فى الدنیا: (خداوند در قیامت در حساب بندگان به اندازه عقلى که در دنیا به آنها داده است، دقت و سختگیرى مىکند)!. ۱.۲ - سرور و شادى اصحاب يميناصحاب يمين پس از حسابرسى آسان از آنان، مسرور و بانشاط اند: • «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ؛ پس کسى که نامه اعمالش به دست راستش داده شود». ۱.۲.۱ - بیان آیهکلمه (اما) همواره مطالب اجمالى را تفصیل مىدهد، در اینجا اجمالى را تفصیل مىدهد که از عبارت (انک کادح الى ربک) استفاده مىشد، و آن این بود که در این میان رجوع و بازخواستى از اعمال، و حساب و جزایى هست، آنگاه این اجمال را تفصیل مىدهد و مىگوید: اما آنهایى که در آن روز نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند چنین و چنان مىشوند، و منظور از کتاب، نامه عمل است، به دلیل اینکه دنبالش مسئله حساب را ذکر کرده، و ما در سابق دادن کتاب به دست راست و یا به دست چپ را در سوره اسراء و سوره الحاقه معنا کردیم. • «فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا؛ بهزودى حساب آسانى براى او مىشود». • «وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا؛ و خوشحال به اهل و خانوادهاش باز مىگردد». ۱.۲.۲ - مراد از اهله مسرورامراد از (اهل) انیسهایى است که خدا براى او در بهشت آماده کرده، مانند حور و غلمان و غیره، و این معنا از سیاق استفاده مىشود. ولى بعضى گفتهاند: مراد از آن، عشیره مؤمن او هستند، که مانند او داخل بهشت شدهاند. بعضى دیگر گفتهاند: عموم مؤمنین بهشتى هستند؛ هرچند که عشیره و خویشاوند او نباشند؛ چون مؤمنین همه با هم برادرند؛ ولى این دو قول خالى از بعد نیست. ۱.۳ - یقین به حسابرسیاصحاب یمین پس از دریافت نامه عمل، به حسابرسی در قیامت یقین دارند: • «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ؛ پس کسى که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدت شادى و مباهات) فرياد مىزند که: «(اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد!». ۱.۳.۱ - تفسیر آیهدر مجمع البیان گفته: کلمه (هاوم) امر به چند نفر است و به منزله (هاکم) است، و اگر طرف مرد باشد، مىگویى (هاء یا رجل)، و به دو مرد مىگویى (هاوما یا رجلان)، و به جمعیتى مىگویى (هاوم یا رجال)، و به یک زن مىگویى (هاء یا امراه) - و همره را کسره مىدهى و بعد از همره حرف ((یاء)) نمىآورى - و به دو زن مىگویى (هاوما)، و به چند زن مىگویى (هاون)، ولغت اهل حجاز است. و اهل نمیم و قیس، در مفرد مذکر مثل اهل حجاز مىگویند: (هاء) و به دو نفر مىگویند: (هاءا) و به جماعت مردان مىگویند: (هاوا)، و به یک زن (هاءى)، و به چند زن (هارون). و بعضى از قبایل عرب بجاى همره کاف مىآورند، مىگویند: (هاک، هاکم ا، هاکم، هاک، هاکم ا، هاکن) و در همه این زبانها این کلمه به معناى (بگیر) است، و این امرى است که نهی ندارد. این آیه شریفه و مابعدش تا کلمه (خاطون) بیان تفصیلى اختلاف حال مردم در روز قیامت است، اختلافى که از حیث سعادت و شقاوت دارند، و ما در سابق در تفسیر (فمن اوتى کتابه بیمینه) گفتارى در معناى دادن کتاب به راست اصحاب یمین داشتیم، و ظاهرا خطاب در جمله (هاوم اقروا کتابیه) به ملائکه باشد، و هاء در کلمه (کتابیه) و همچنین در آخر همه آیات بعدى، وقف است، که اصطلاحا آن راهاى استراحت مىنامند. و معناى آیه این است که: اما کسى که کتابش به دست راستش داده شده رو به فرشتگان مىکند و مىگوید: بیایید نامه عمل مرا بگیرید و بخوانید که چگونه به سعادت من حکم مىکند. • «إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ؛ من يقين داشتم که (قيامتى در کار است و) به حساب اعمالم مىرسم!». ۱.۳.۲ - مراد از ظنکلمه (ظن) در اینجا به معنای یقین است، و آیه مورد بحث آنچه را از آیه قبل فهمیده میشد، تعلیل میکند، و حاصل این تعلیل این است که اگر گفتم کتاب من کتاب یمین است، و به سعادت من حکم میکند، برای این بود که من در دنیا به چنین روزی یقین داشتم، و یقین داشتم که بهزودی حساب خود را ملاقات میکنم، و به پروردگارم ایمان آوردم، و عمل خود را اصلاح کردم. ۲ - پانویس۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۶۷، برگرفته از مقاله «حسابرسی اصحاب یمین». |